سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردمان را روزگارى رسد بس دشوار ، توانگر در آنروز آنچه را در دست دارد سخت نگاهدارد و او را چنین نفرموده‏اند . خداى سبحان فرماید « بخشش میان خود را فراموش مکنید . » بدان در آن روزگار بلند مقدار شوند و نیکوان خوار ، و خرید و فروخت کنند با درماندگان به ناچار و رسول خدا فرموده است با درماندگان معاملت مکنید از روى اضطرار . [نهج البلاغه]

من کجا هستم

ارسال‌کننده : محسن ظ در : 89/11/14 3:51 عصر

من کجا هستم

تو می دانی

در کجا قدم بر میدارم

از دوستی پرسیدم

می گفت: یا در باتلاق هستی یا در روی زمین میدوی و

یا در روز در اسمان ابی پیش خورشید ودر شب در روزگار تاریک در کنار ماه وستاره مینشینی

عده ای بر روی زمین میدوند تا به اخر ان برسند

لبخندی زدم اما او ادامه داد

ان عده که در باتلاق هستند فکر می کنند همه دیوانه اند اخر دنیا همین جاست و

روز به روز دست وپا بیشتر میزنند تا در اخر مدفون می شوند

مه غلیظی باتلاق را گرفته وانها بوستان ها وگلستان ها را نمی بینند

هوای باتلاق نمی گذارد تا انها نسیم سحری بر خاسته از روی شبنم گل را حس کنند

اسمان هم اگر گاه گاهی چشمت را بالا بیندازی می بینی

حال کجایی

گفتم این را که من از تو پرسیدم

لبخندی زد و گفت من که تو را نمشناسم تا بگویم کجایی

این همه سال ما با هم دوست بودیم وحال می گویی من را نمی شناسی دستت درد نکنه

خنده اش گرفت حالا چرا ناراحت می شوی

من اگر در این دنیا فقط خودم را بشناسم هنر کردم

مگر تو مرا می شناسی

پس چی خیال کردی

به نظرت است اگر خوب تلاش کنی شاید خودت را فقط بتوانی بشناسی

گفتم بابا منظورم این است که این کوچه کجا هست

نگاهی به من کرد وگفت این کوچه جایی است برای گذر

خندیدم گفتم شوخی کردم قول می دهم که به حرف هایت فکر کنم

روزی دیگر از او پرسیدم حالا گفتی اسمان باتلاق و زمین اما نگفتی چگونه افرادی در این جاها هستند

باز لبخندی زد وگفت هر کس اگر فکر کند می داند کجا هست کسی نمی تواند خود را گول بزند




کلمات کلیدی :